.

.

واگویه‌ای با تهیه‌کننده فیلم «دموکراسی تو روز روشن»؛

altارزش‌های دفاع مقدس به نام اخلاص و معنویت به چالش کشیده شد
آقای زم! چگونه بـه خـود اجـازه می‌دهید در لباس روحانیـت، پابه پـای تهیه‌کنندگان هتّاک و بی‌مسئولیت، اقدام به تهیه فیلمی کنید که به نام اخلاص و معنویت همه ارزش‌های بی‌بدیل دفاع مقدس را در اذهان بینندگان به چالش بکشد.
درپی ادعاهای محمدعلی زم تهیه کننده فیلم سینمایی «دموکراسی تو روز روشن» راجع به مستندات قرآنی و روایی این فیلم، مطلبی به قلم عبدالحمید انصاری کارشناس سینما در پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ ایثار و شهادت «فاش نیوز» منتشر شده است که متن کامل آن در ادامه می‌آید:

خبرگزاری فارس در پاسخ به انتقــاد حجت الاسلام والمسلمین محمدحسن رحیمیان از قـول حجت الاسلام زم پاسخی را منتشر کرده است که صرف نظر از اشکالات فراوان در فیلم «دموکراسی تو روز روشن» که نیازمند بحث مستقل است، ذیلاً به برخی نکات آن پرداخته می‌شود.

آقای زم چگونه بـه خـود اجـازه می‌دهنـد که در لباس روحانیـت پابه پـای تهیه کنندگان هتّاک و بی‌مسئولیت که در بهترین و خوشبینانه‌ترین تفسیر درک درستی از موقعیت فرهنگی و جهانی کشور و آموخته‌های اسلامی ندارند، اقدام به تهیه فیلمی کند که به نام اخلاص و معنویت و محاکمه نفس همه ارزش‌های بی‌بدیل دفاع مقدس را در اذهان بینندگان به چالش بکشد.

جناب آقای زم! آیا شما نمی‌دانید که تأکید بر محاکمه نفس و اخلاص، نهیب به خود است و آنچه در ارتباط با دیگران توصیه شده است، خوشبینی و تعبیر مثبت است.

آیا فرهنگ اسلام و قرآن و سیره حضرت امام (ره) و مقام رهبری تکریم و تائید ایثارگران، شهدا و جانبازان و وابستگان آنان است یا تحقیر و تخفیف و محاکمه طلبکارانه آنها؟ از کسانی که این ظرائف را درک نمی‌کنند توقعی نیست امّا شما چرا؟

البته اگر آقای زم گمان دارند که فیلم «کازابلانکا» همانگونه که منتقدین سنّتی ده‌ها سال است نوشته‌اند، سرآمد عاشقانه‌های مثلثی است که دیگر حرفی برای گفتن نداریم؛ فقط از ایشان می‌خواهیم که به این ابهام پاسخ دهند که چرا این فیلم با اینکه در سال 1940 آماده نمایش بود ولی پس از ورود امریکا در جنگ جهانی دوّم در سال 1941 اکران شد؛ چرا «همفری بوگارت» آمریکائی با اینکه بسیار کوتاهتر از بازیگر زن سوئدی (اینگرید برگمان) است ولی در همه جای فیلــم او را بلنــد قدتر نشــان می‌دهند.

جناب آقای زم اگر انبوه فیلم‌های خنثی، بدپیام و منفی که به نام دفاع مقدس مظلوم روانه بــازار شده‌اند هماهنگ با فرهنگ اسلام و قرآن شناخته می‌شوند، چگونه اکران بسیاری از آنان در برخی کشورها با استقبال وسیع و گسترده فراریان و معارضین نظام روبرو شده است.

دقت فرمایید که نمی‌گوییم همه دست اندرکاران و سازندگان این قبیل فیلم‌ها ضد انقلاب و مزدور هستند، امّا برون داد این فعالیت‌ها (با هر انگیزه) همان است که ما و شما شاهد بوده‌ایم.

جناب آقای زم هیچ نظامی (ولو باطل) ایثارگران خود را مسخره و تحقیر نمی‌کند و به نام بیان حقایق، اشتباهات انسانی آنها را بزرگ نمی‌نمایاند و لابد می‌دانید که آمریکــا سربازان خــود را در جنگ‌های تجاوزکارانه چگونه پس از 60 سال تکریم می‌کند. در واقع باید گفت استخوان‌بندی فیلم، مبتنی بر همان تز ساخت فیلم‌هائی است که گمان می‌کند تا ابتدا پنبه دین و دینداری زده نشود، مخاطب حرف ما را نمی‌پذیرد. این نگرش، قرن‌هاست در جوامع اسلامی ظهور کرده و در اواخر دهه 40 و در اواسط دهه 50 شمسی توسط برخی از روشنفکران مذهبی به اوج خود رسیده بود.

فارغ از اینکه نسبت انحراف یا صفاتی تندتر و کندتر به حاملان این تفکر داده شود. بنیان این نگرش در حوزه اجتماعیات مبتنی بر این است که برای جلب و جذب مخاطب ضروری است به خودی‌ها هم جانانه حمله شود. برهمین پایه نوشته‌های این قیبل روشنفکران علیرغم اظهار اشتیاق به تفکر اسلامی مشحون از اهانت به علمای بی بدیل اسلام نظیر مرحوم مجلسی و حتی کل روحانیت است. برخلاف نگاه غالب، این نگرش منحصر به روشنفکران لوکس و غرب زده نیست و بلکه طیفی از اصولگرایان را هم شامل می‌شود.
اگر نگاهی به موضعگیری مسئولان دولت سازندگی (علیرغم همه خدمات عظیم قبل و بعد از انقلاب سرمداران آنها به اسلام و ایران) بنیدازیم، بارقه‌های کمرنگ نمودن دین و الگوهای دینی با این تصوّر که جامعه را بهتر جذب می‌کند و سپس سریال‌های دهه 70 تلویزیون که حذف ادبیات مذهبی و انقلابی، گسترش پوشش‌های رنگی جذاب و آرایش و تبرّج رفتاری برای خانم‌های بازیگر را آغاز نمود (در عین آنکه حدود شکلی پوشش اسلامی را مراعات می کردند) تا نوشته‌های برخی نشریات دوم خردادی و اخیراً فیلمهائی نظیر «دمکراسی تو روز روشن» همه و همه (بدون آنکه همه حاملان و حامیان آن تفکّر را متهم به فساد و انحراف نماییم) برگرفته از همان الگوست؛ الگوئــی که یک اتفــاق تلقــی نمی شود، بلکه حاکمیت قریب به 20 ساله یک تفکّر در سنیمای ایران است.

تفکری متصلّب و خودمحور که تا سال 65 گمــان می‌کرد، یکه تاز حوزه هنر است و موجب فرار بسیاری از هنرمندانی نظیر مجید مجیدی و طرد فیلمهائی در طراز «بچه‌های آسمان» شد. این تفکر در دهه 70 به تأسی از فضای سیاسی کشور علمدار حاکمیت «توجیه اقتصادی» فلیم‌ها به هر قیمت شد و فیلم‌هائی نظیر آدم برفی را ارائه کرد. البته آقای زم کتاب «فواید دخانیات و مضرّات ریا» را به یاد دارند که خوب است خواننده کنونی ما حتماً به آن مراجعه نماید. احتمالاًً با این روش‌ها تعدادی از افراد گریزان جذب می‌شوند؛ امّا هیچکس به این سؤال پاسخ درستی نمی‌دهد که قرار است با چه هزینه‌ای تعدادی از افراد رمیده از اسلام و انقلاب جذب شوند؟

آیا فراموش کرده‌اید که امام پس از پایان جنگ در دو نامه مشهور خود در اواخر عمر در پاسخ به کسانی که بدون عمق و کلان نگری، جنگ، دفاع از کشور و روش‌های اداره مملکت را آماج حملات خود کرده بودند فرمودن «ما یک لحظه از عملکرد خود در جنگ پشیمان نیستیم؛ ما مأمور به وظیفه ایم نه مأمور به نتیجه». در واقع حاملان تفکر فوق توجه ندارند که حدّ نهایی این تفکر و روش، ما کیاولیسم است.

آقای زم که مفتخر به کسوت روحانیت هستند، باید عنایت داشته باشند که حد و مرز همه افعال و اعمال ما موازین شرع است و تفسیرهای فضائی و توهم آمیز از حدود شرع در حیطه اختیار ابجدخوانان نیست.

جناب آقای زم! اینکه «یک سوم آیات قرآن کریم» به جهان پس از مرگ است چه ارتباطی به فیلم جنابعالی دارد و استفاده از مضمون حدود 170 آیه از قرآن کریم و حدود 400 حدیث از گفتار پیامبر و معصومین (علیهم السلام) در این فیلم، یک ادعای عجیب است و اساساً برزخی که شما در فیلم مطــرح می‌کنید چه مقدار با قرآن هماهنگ است؟ آیا این دعای حضرت امام که «از خدا می خواهم تا با بسیجیانم محشور گرداند» مبیّن تکریم بسیجیان و رزمندگان هست یا خیر؟

جناب آقای زم ما مدعی نیستیم که جنابعالی قصد اهانت، تخفیف و تحقیر رزمندگان را داشته اید امّا فراموش نکنید که هیچ سیستم و عنصر عاقل و خردمند و کلان نگری ایثارگران و فداکاران جامعه خود را به گونه ای نقد نمی کند که استنباط غالب بینندگان واژگان فوق باشد اگر این را قبول ندارید به سایت ها و نشریات معارضین و مخالفین نظام و اسلام در داخل و خارج در ایام اکران فیلم خودتان مراجعه و تحلیلهای و تفسیرهای آنها را مطالعه فرمایید.

جناب آقای زم! لابد می‌دانید که دولت امریکا سربازان شرکت کننده در جنگ‌های تجاوزکارانه‌ای نظیر ویتنام، عراق و افغانستان را به چه مزایای و امتیازاتی مزین نموده است و لابد اطلاع دارید که از 26 فیلم که با هزینه پنتاگون در هالیود راجع به ماجرای 11 سپتامبر ساخته شد، 17 فیلم اجازه اکران نیافت چون منافع نظام لیبرال دمکراسی آمریکا را تأمین نمی‌کرد.

جناب آقای زم! لابد مستحضر هستید که دولت چین تمام ایدلوژی نظام کمونیستی چین به رهبری مائوسته تونگ را به بایگانی سپرده است؛ امّا هیچگاه اجازه نقد و تخفیف آن را در انظار نمی‌دهد.
این سخنان به این معنا نیست که ما هم همانگونه عمل کنیم؛ بلکه برای عنایت به این نکته است که وقتی تمام شرق و غرب و چپ و راست عالم برای تضعیف نظام اسلامی دست به دست هم داده‌اند، خوبست ما در گَزیدن و خون بدل کردن حامیان نظام پیشقدم نشویم. لابد توجه دارید که مفهوم این سخن تائید همه کارها و بی عیب بودن همه تصمیمات اتخاذ شده در دوران جنگ و بعد از آن نیست.

جناب آقای زم! یادمان باشد که کسانی مانند سروش و مخملباف و کدیور و مهاجرانی علیرغم هوش و استعداد کافی به علت عدم درک و تفکیک واقعیت و حقیقت دین و معذورات اجرائی شدن آمال و ایده‌آلهای مذهبی به اینجا رسیده‌اند. اگر به عمق تاریخ برگردید، می‌بینید این تفکّر دنباله همان است که به امام حسن مجتبی (ع) و امام صادق (ع) هم اعتراض می‌کرد (بدون آنکه قصد انطباق یک به یک با وقایع امروز در میان باشد.)

جناب آقای زم! شما که برای پرهیز از ناسزاگوئی به آیه شریفه 108 سوره انعام به درستی استنــاد می‌کنید آیا استعمال و انتساب واژه نامناسب و ناسزاهای متعددی که در مرقومه جنابعالی آمده است را منطبق با شرع می‌دانید.

در خاتمه اگر شما به کاهش تیراژ مجله پاسدار اسلام معتقد و معترض هستید، بد نیست اندیشه کنید که تیراژ مجله‌هائی نظیر پاسدار اسلام زمانی کاهش می یابد که کسانی در کسوت دین(که ظاهراً مورد تائید و اعتماد خانواده ها و محل وثوق مردم هستند) علمدار نشر و تولید آثاری بشوند که در معنا لااقل با دین سازگاری ندارند و بیشتر با هوس های نفسانی انسانها سازگارند و انشاءا... شما از جمله کسانی نباشید که بجای کمک، منتظرند تا سرزنش کنند که می دانید طبق بیان معصوم این کار صفت چه کسانی است؟

جناب آقای زم! جنابعالی لابد می‌دانید که سینمای هالیود که امروز ابزار دست جنایتکاران جهانی برای ترویج خشونت، سکس و تجاوز و فریب و سلطه و استثمار مدرن و فوق مدرن است همانی است که در دهه‌های 20و 30 و 40 میلادی(از نقطه ای) با وضعیتی شروع کرد که دیالوگ غالب بر فضای فیلم و قصه آنها کمتر از دیالوگ فیلم‌های 20 سال اخیر ما، تحقیرکننده، منفعل و آسیب رسان بود و جلوه‌گری بازیگران زن آن از بازیگران سال‌های کنونی، بسیار رقیق‌تر بود.

جناب آقای زم اگر فرض کنیم که ادعای جنابعالی مبنی بر نفهمیدن داستان و پیام فیلم شما توسط افرادی که با اقرار شما چند دهه در حوزه فرهنگ و اجرا مسئولیت داشته‌اند درک نشده است، درست باشد به نظر حضرتعالی بر فرض که فیلم حامل پیامی این قدر پنهان و درک ناشدنی است به چه درد می‌خورد! شما مستحضرید که فیلم «همشهری کین» اورسون ویز در هفت دهه از جانب منتقدین و کارشناسان سینما به عنوان بهترین فیلم دنیا انتخاب شده است، امّا مخاطب عادی هیچ حظّی از آن نمی‌برد و فروش قابل ذکری هم نداشته است.

البته باید از آقای زم ممنون بود که حقیرانه‌ترین الفاظ و موهن‌ترین واژه‌ها را از دهان نسل متصّل به جنگ جاری نمی‌کند و سرداران فداکار دفاع مقدس را دارای فرزندانی اوراق، بی‌بند و بار و مأیوس نشان نمی‌دهد. و متجاوزان امریکائی را منجی قدرتمند به نمایش نمی‌گذارد و به رهبران دفاع از کشور و حتی باریتعالی پرخاش نمی کند و پشیمان نمی‌نمایاند.

باید ممنون بود که در ابهامی درک ناشدنی و «لابیرنت گونه» تفسیربردار پیشگامان عرصه دفاع مقدس را بریده از جنگ و اهداف جنگ و در مقابله با نظام قانونی معرفی نمی‌کند و مادر شهید را چیزی شبیه زنان هر جائی به نمایش نمی‌گذارد. تأکیــد می‌شود که هیچگاه نمی‌توان همه سازندگان آثار فوق و مشابه آنها را متهم به بی دینی، جاسوسی و... نمود امّا عدم درک واقعیت دفاع مقدس، دینــداری و دین مداری و فرهنگ عمیق مذهبی و دشمنان تاریخی نظام اسلامی، موجب ساخت آثاری سطحی، منفی و در بهترین شرائط بدون پیام شده است که قطعاً نبودشان بهتر بود.

جناب آقای زم! شما که از کاهش تیراژ مجله‌ای برافروخته می‌شوید، می‌توانید به این شبهه پاسخ بدهید که مواد اوّلیه بکار رفته در حوزه هنری تحت مدیریت سال‌های طولانی جنابعالی چه بوده که بسیاری از هنرمندان تربیت شده آن ساختار شکن، دین ستیز و آلت دست ژنرال‌های تهاجم فرهنگی به جامعه تحویل داده است که برخی هم اکنون با اقرار خود برای فرار از حکومت ملایان به غرب پناه برده اند و برخی به انفعال و مواد مخدّر آلوده شده اند و برخی هم معتقدند سکس و ابتذال چاشنی فیلم است. البته سکسی که در جمهوری اسلامی تعریف می شود و بجای برهنگی بی حدّ و حصر دلبری‌های رفتاری و کرشمه‌های گفتاری بار آن را بدوش می‌کشند.

و سخن آخر اینکه اگر ادعای جنابعالی راجع به نشریاتی نظیر پاسدار اسلام درست باشد، از منظر وجدان شما چه مقدار از مسئولیت آن بر ذمه کسانی است که به نام تسامح و تساهل و نرمش و استقرار اسلام لیّن و شیرین و جوان پسند با دادن مجوّز و یا تائید ضمنی و نانوشته و حمایت‌های آشکار و پنهان (از انواع آن) از سازندگان فیلم‌های فوق‌الذکر ذائقه جامعه را تغییر دادند؟
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد